تاریخچه نین جوتسو و نینجا

پیش از معرفی هنر رزمی نین جوتسو ، نخست تعریفی از واژه ی هنر را بررسی می کنیم تا درک بهتر و کاملتری از تعریف هنرهای رزمی ، مبارزه و فنون آن و در نهایت از هنر رزمی نین جوتسو داشته باشیم.
تعریف واژه ی هنر : تعاریف مختلف و بسیاری از هنر شده است و دیدگاههای متنوعی نیز در بین اندیشمندان وجود دارد . اما شاید بتوان بهترین تعریف از هنر را کُنشی آزادانه و درونی و دارای برانگیختگی دانست.
دانشنامهٔ بریتانیکا هنر را به عنوان «استفاده از توانایی و تخیل در خلق آثار زیبا، محیط یا تجاربی که می‌توان با دیگران به اشتراک گذاشت» تعریف می‌کند.
کلمه هنر در بر گیرنده تمام ابعاد زندگی است. یک نوع روش و سبک زندگی است که ورزش را هم شامل می شود.
هنرهای رزمی : به  فنون مبارزه‌ای گفته می‌شود که بشر برای دفاع از خود و یا مبارزه به کار می گرفته است.امروزه هنرهای رزمی به صورت رشته های ورزشی و با انگیزه‌ها و دلایل متفاوتی برای آموختن و تمرین ، کاربرد دارند. انگیزه های مانند دفاع شخصی،رقابت در مسابقات، تندرستی، تناسب اندام، سرگرمی و تفریح و همچنین رشد و تعالی ذهنی، جسمی و معنوی.
اصولا درهر رشته ی رزمی از مجموعه ی هنرهای رزمی، تکنیک ها یا به صورت سُنَت هایی سینه به سینه در خانواده های بنیانگذاران آن رشته و یا از استاد به شاگردانی که مستعد و یا مشتاق بودند، تعلیم داده می شده و گاه در گذر زمان تکنیک هایی به آن وارد شده و یا با تلفیق فنون ، رشته ای جدید شکل گرفته است.
در سوی ریشه و تاریخچه هنرهای رزمی تحقیقات وبررسی های بسیاری انجام شده است. برخی خاستگاه این هنر را چین دانسته ،  برخی دیگر خاستگاه آن را ایران باستان می دانند که از ایران و یا بخش هایی از هند وارد چین و سپس به ژاپن ،و سایر کشورها صادر شده است .
در سوی ریشه و تاریخچه هنرهای رزمی تحقیقات وبررسی های بسیاری انجام شده است. برخی خاستگاه این هنر را چین دانسته ،  برخی دیگر خاستگاه آن را ایران باستان می دانند که از ایران و یا بخش هایی از هند وارد چین و سپس به ژاپن ،و سایر کشورها صادر شده است .
در میان سبک ها و رشته های رزمی شاید  بتوان گفت  که به دو  رشته “نین جوتسو” و “کونگ فو” هنر رزمی گفت اصولا بقیه فقط یک سبک رزمی یا ورزش رزمی هستند. چرا که هم هنر رزم و مبارزه را و هم هنر پرورش ذهن و خرد و هم چنین هنر زندگی بر مبنای دقت ، تیز بینی و هشیاری، مدیریت خود و شرایط موجود در لحظات سخت و در عین حال هماهنگی قلب و مغز  را می آموزند.
هنرهای رزمی در چین در معابد و عبادتگاه ها توسط راهبان آیین بودیسم  برای تقویت ذهن و روح و محافظت از خود راهبان ، معبد و کسانی که به معابد پناه می بردند ، به تدریج زمان شکل گرفت و به مرور در طی جنگهای واقعی وارد حیطه ی نظامی گری شد.
یکی از مذاهب ژاپن شینتو بوده و کمابیش هست که از مذاهب آیین بودیسم می باشد و توسط راهبان فراری چینی به ژاپن آورده شد.در اوایل قرن هفتم میلادی برخی از پیروان این آیین برای فرار از آزار و شکنجه و کشته شدن توسط نیرو های سلطنتی به جنگل ها و کوهستان های سوزوکا ، نزدیک شهر کیوتو رفتند و بعد ها با نام یامابوشی( جنگجویان کوهستان) شهرت یافتند. آنها برای زنده ماندن و دفاع از خویشتن ، با محیط کوهستانی سازگار شده و شروه به تمرین مبارزه کردند و مجبور به مبارزه های بسیار سرسختانه شدند.
به مرور این تمرینهای سخت و زندگی در شرایط سخت کوهستان و اندیشه های آیین شینتو منجر به پدید آمدن  فلسفه عارفانه ی ویژه ی آنها شد که برپایه واقع بینی عملی پایه گذاری شده بود. این راهبانِ مناطق ایگا و کوگا خاستگاه نینجاهای امروزی هستند. 
در سال ۹۰۷ میلادی، خاندان تانگ سقوط کرد و کشور چین برای پنجاه سال در هرج و مرج فرو رفت. در این دوران تعدادی از ژنرالهای ارتش چین که دارای تاکتیک‌ها و نظریات جنگی خود بوده، به ژاپن آمدند.سپس در سال۱۰۲۰ میلادی راهبان بودایی چینی وارد ژاپن شدند و دانش پزشکی و نظریات جنگی خود را هم که بسیاری از آن‌ها از هند ریشه گرفته و در تبت و نقاط مختلف چین تکامل یافته بود به ژاپن آورده و روش‌های خود را به راهبان جنگجوی ژاپنی و اولین طایفه‌های نینجا آموختند.
یامابوشی ها مشهور به جنگجویان کوهستان ، در سکوت و سختی کوهستان های ژاپن اسرار جنگی و چریکی خود را که از چین حمل می کردند و ریشه در تاریخ چین و هنر سیاه “فاشو” داشت به یک سیستم رزمی تبدیل کردند.یامابوشی ها تصمیم گرفتند برای محافظت از خودشان و از معابد محافظانی استخدام کنند.این محافظان عموما افراد روستایی و معمولی بودند که به کشاورزی مشغول بودند و به تدریج فنون رزمی را از یامابوشی‌ها آموختند. پابه پای فنون دفاع شخصی و رزم، تکنیک های پالایش روح به آنان آموخته می شد تا از این هنر سیاه سواستفاده نگردد.تمامی فنون به صورت یک سیستم درآمد که ما امروزه آن را با نام نینجوتسو می‌شناسیم.

گائوزونگ (دودمان تانگ)

نینجا

دایسوکه توگاکوره و کاین دوشی نخستین نینجاهای بودند قوانین رزم را برای نینجاها تدوین کرده و اولین مکتب نینجوتسو را پایه‌گذاری کردند. دایسوکه یک سامورایی شکست‌خورده بود که املاک و عنوان سامورایی خود را از دست داده بود، او بر خلاف دیگر سامورایی‌ها به جای اینکه در این موقعیت خودکشی کند در کوه‌های جنوب غربی جزیره هنشو آواره شد و در آنجا کاین دوشی یک راهب جنگجوی چینی را ملاقات کرد. این دو تصمیم گرفتند تا سبک جدیدی برای نبردهای چریکی به نام نینجوتسو را پایه‌گذاری کنند. جانشینان دایسوکه نیز نخستین نینجا ریو یا مدرسه نینجوتسو را با نام توگاکوره ریو تاسیس کردند.
در افسانه‌های ژاپنی، نینجاها را از نسل هیولایی می دانند که نیمی انسان و نیمی کلاغ بود و می توانستند بخوبی خود را نامرئی سازند. . نینجاها با رنگ تیره لباس خود و پوشیدن نقاب همواره نمادی از ترس و دلهره هستند ماهیت مرموز نینجاها، در سده اخیر توجه جهانیان را جلب کرد و آن را به بخشی از فولکلور و افسانه‌های ژاپن تبدیل نمود.
نینجا (یا شینوبی) جنگویان ژاپنی بودند و اوج حضورشان را می توان در دوران فئودال ژاپن دانست، تخصص نینجاها جنگ های نا متعارف بود و به دلیل سبک و آئین خاصشان و همچنین دوری از مردم عادی و کارهای خارق العاده ای که انجام می دادند به یک افسانه تبدیل شدند. نینجاها زیر نظر حکومت و فرد خاصی نبوده و ت خودمختار عمل می کردند.البته  آنها معمولاً برای جاسوسی، نفوذ، قتل و گاهی هم برای مبارزات مستقیم استخدام می‌شدند و از هنر خود که نینجوتسو نامیده می شود استفاده می کردند.

سازمان یافتگی

 به تدریج نینجاها شکل گرفته و سازمان یافته تر شده و ریو ها را تشکیل دادند.
ریو ، مدارسی بودند که در آنها توسط خانواده های نینجا ، هنر رزمی نینجوتسو آموزش داده می شد.هر خاندان که مالک و صاحب یک ریو بود ، در یک سری مهارتهای مبارزه و تکنیک ها استاد بوده و رموز خود را پنهان نگه می داشتند. برای مثال توکاگوره-ریو در استان ایگا قرار داشت که تحت کنترل خانواده‌های موموچی،هاتوری و خاندان فوجی بایاشی بود. مثلا در فودو-ریو مهارت شوریکن بسیار آموزش داده میشد و اعضا آن در پرتاب شوریکن بسیار مهارت داشتند.کوتو-ریو در تکنیک های شکستن استخوان (کوپوجوتسو) مشهور بود.
با شکل گیری ریوها یک سازمان برای مدیریت ریوها و رهبری نینجا ها شکل گرفت. در هر ریو ۳ رتبه وجود داشت هر یک از این رتبه ها مسئولیت خاص خود را داشتند.در راس هر ریو یا همان مدرسه یک فرمانده یا رهبر وجود داشت که به او جونین junin می گفتند.
 به معنی مرد عالی رتبه می‌گفتند. یک جونین تمام فعالیتهای سازمانی ریو را تحت کنترل خودداشت.او در جایگاه یک رهبرنسبت به اتفاقات داخل ریو،نینجا های تحت کنترل خود و همچنین محیط پیرامون خود کاملا مسلط و آگاه بود.تصمیمات یک جونین بر پایه درک صحیح از محیط پیرامون خود و منافع ریو بود. جونین اغلب ناشناس بود و با این کار ریسک آسیب پذیری برای او توسط نیروهای دشمن و یا لو رفتن توسط نیروهای خودی به پایین ترین حد خود می رسید به این ترتیب تقریباً غیر ممکن بود که وقتی یکی از نیروهای تحت کنترل او مورد شکنجه و یا بازپرسی قرار بگیرد هویت او را فاش کند و یا حتی برای منافع مالی هویت او را به سازمان رقیب بفروشند. یکی دیگر از سیاست‌های عملیاتی جونین استفاده از چند نیرو برای عملیات ها بود تا بدین ترتیب از احتمال تقلب توسط یکی از نیروها جلوگیری کند و همچنین خود این نیروها از یکدیگر جاسوسی می کردند و همین موضوع بود که باعث می‌شد احتمال موفقیت عملیات بسیار بالاتر برود یا حتی اگر یکی از نیروها موفق به انجام عملیات نشد،لو رفت و یا کشته شد بقیه افراد آن عملیات را به سرانجام برسانند.جونین بود که تصمیم می گرفت یک عملیات به چه صورت انجام بگیرد چند نفر در این عملیات حضور داشته باشند و در چه زمانی و چه مکانی این عملیات انجام شود از چه ابزارهایی برای آن ماموریت استفاده شود.در واقع جونین ها با استفاده از اطلاعاتی که جاسوسان برای او جمع آوری می کردند دست به چنین اقداماتی میزد.